کتاب داستان من

هالیوودی که من می‌شناختم، هالیوود بدشانسی بود و بدبختی؛ تقریبا هرکس را می‌شناختم یا سوءتغذیه داشت یا به فکر خودکشی بود. مثل بیتی شعر بود: «آب، آب، همه جا آب، امان از یک قطره در دهان ما.» نام، نام، آوازه؛ اما کسی سلامی هم به ما نمی‌کرد. غذای‌مان در پیشخوان قهوه‌خانه‌های ارزان بود و جای‌مان در اتاق‌های انتظار. ما زیباترین قبیله‌ی گدایانی بودیم که تا به حال شهری به خود دیده بود و تعدادمان هم کم نبود! برندگان ملکه‌ی زیبایی، دختران دانشگاهی زرق و برق‌دار و دختران پری‌سیما از همه جا در این شهر گرد هم آمده بودند؛ از شهرها و مزرعه‌ها، از کارخانه‌ها، مراکز رقص و آواز و آموزشگاه‌های هنرهای نمایشی و حالا در این بین، یک نفر هم از یتیم‌خانه آمده بود.

کتاب فوق را مریلین مونرو نگارش کرده که برگردان آن به فارسی توسط معصومه عسکری صورت گرفته و به همت انتشارات میلکان به چاپ رسیده است.